دام شیطان برای دختر جوان در خانه زن همسایه پسر جوان در نقش خواستگار، دختری را با رویای ازدواج به خانهشان کشاند و تسلیم نیت شیطانی خود کرد. این دختر پس از خوردن شربت مسموم بی هوش شد و وقتی چشم باز کرد خود را در شرایط اسفناکی دید. وقتی فاش شد دختر فریب خور
تاریخ انتشار: ۲۴ بهمن ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۸۸۰۹۹۰
روزنامه خراسان: پسر جوان در نقش خواستگار، دختری را با رویای ازدواج به خانهشان کشاند و تسلیم نیت شیطانی خود کرد.
این دختر پس از خوردن شربت مسموم بی هوش شد و وقتی چشم باز کرد خود را در شرایط اسفناکی دید.
وقتی فاش شد دختر فریب خورده هدف آزار سیاه خواستگار دروغگویش قرار گرفته است، با طرح شکایتی پرونده در دادگاه تحت بررسی قرار گرفت و پسرجوان وقتی از خود دفاع کرد خود را بی گناه دانست.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
شکایت از پسرجوان
دو ماه قبل دختر جوانی به نام سپیده به پلیس آگاهی تهران رفت و پرده از سرنوشت تلخ و شوم خود برداشت.
این دختر از پسر جوانی به نام مسعود شکایت کرد و در تشریح ماجرا درحالی که آشفته و پریشان بود گفت : من وخانوادهام در منطقه ای در غرب تهران ساکن هستیم و در همسایگی ما خانواده ای زندگی می کنند که ۲۵ سال است آن ها را میشناسیم .
سپیده ادامه داد: ما از سال ها پیش با آن ها رفت و آمد خانوادگی داریم .یک سال قبل پسر یکی از اقوام همسایه مان که به خانه آن ها می آمد، به سراغم آمد و پیشنهاد دوستی داد. ابتدا نپذیرفتم زیرا می ترسیدم خانواده ام بفهمند و رابطه دو همسایه قدیمی بهم بخورد اما او اصرار کرد و گفت قصد دارد با من ازدواج کند همین باعث شد به این پسر اطمینان پیدا کنم و او را خواستگار جدی خودم می دانستم. او می گفت لازم است بیشتر با هم آشنا شویم تا بتوانیم درباره ازدواج تصمیم درستی بگیریم. من ماجرا را به مادرم گفتم و خانواده مسعود هم در جریان رفت و آمدهای ما قرار داشتند .
دختر جوان گفت: من در مهمانی های خانوادگی که آن ها برگزار می کردند بارها شرکت کرده بودم و با هم قرار ازدواج داشتیم .تا این که یک ماه قبل مسعود مرا به خانه شان دعوت کرد و گفت قرار است زن عمویش مرا ملاقات کند .
تعارف شربت مسموم
دختر جوان ادامه داد: من وقتی به خانه مسعود رفتم کسی آن جا نبود .او گفت تا دقایقی دیگر زن عمویش می رسد. سپس به من شربت آلبالو تعارف کرد، من هیچ شکی در درستی این پسر نداشتم زیرا مسعود را مرد آینده ام می دانستم تا این که پس از نوشیدن شربت بی هوش شدم. وقتی به هوش آمدم متوجه شدم پسر جوان مرا آزار داده است .من که از این ماجرا شوکه شده بودم به او اعتراض کردم و گفتم از او شکایت می کنم اما او با حرفهایش مرا فریب داد .
سپیده افزود: مسعود میگفت اگر ماجرای شکایت را مطرح کنم خانوادهاش مانع ازدواج ما می شوند .به همین دلیل از شکایت صرف نظر کردم اما بعد از آن ماجرا مسعود دیگر جواب تلفن هایم را نداد .
سپیده گفت: یک ماه از آخرین ملاقات شوم من و مسعود گذشته بود و او پاسخم را نمی داد، من نیز برایش پیامک فرستادم و گفتم قصد دارم از او شکایت کنم اما او بار دیگر مرا به خانه شان دعوت کرد و گفت اعضای خانوادهاش در خانه حضور دارند و بهتر است به آن جا برویم تا با هم قرار خواستگاری را بگذاریم .
دومین تله شیطانی
دختر جوان ادامه داد: من که حرف های مسعود را باور کرده بودم، برای دومین بار به خانه آن ها رفتم اما کسی در خانه نبود و مسعود بار دیگر مرا آزار داد .به همین دلیل تصمیم گرفتم از او شکایت کنم.
تایید آزار شیطانی
با این شکایت سپیده به پزشکی قانونی معرفی شد و پزشکی قانونی آزار و اذیت وی را تایید کرد .
بدین ترتیب مسعود ردیابی و بازداشت شد و در شعبه نهم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد .
در دادگاه
در ابتدای جلسه سپیده به تشریح شکایتش پرداخت و گفت :این پسر با وعده ازدواج مرا فریب داد و آزارم داد .وی همچنین برای اثبات ادعایش نشانی خالکوبی های روی بدن مسعود را نیز به قضات ارائه داد.
اما وقتی پسر جوان در جایگاه متهم ایستاد، منکر آزار و اذیت دختر جوان شد و گفت :سپیده همیشه به خانه خاله ام رفت و آمد داشت و من هم گاهی اوقات به آن جا می رفتم و یکدیگر را ملاقات میکردیم.چون در خانه لباس راحتی می پوشیدم او خالکوبی های روی بدنم را دیده است و به همین دلیل در دادگاه نشانی آن ها را داده است .من به او علاقه مند بودم و می خواستم با او ازدواج کنم اما وقتی به دروغگویی هایش پی بردم از ازدواج با او منصرف شدم.
متهم جوان ادامه داد: سپیده متولد سال ۷۲ است اما به دروغ گفته بود متولد سال 80 است. او یک بار صیغه یک مرد شده بود و این ماجرا را از من پنهان کرده بود. بعد از این که به دروغگویی های او پی بردم و رابطه ام را با او تمام کردم از من شکایت کرده تا من را به دردسر بیندازد. من هرگز او را به زور آزار نداده ام.
بنابه این گزارش؛ با پایان اظهارات این متهم ،قضات وارد شور شدند تا رای صادر کنند.
منبع: فردا
کلیدواژه: پسر جوان خواستگار خانه زن همسایه
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.fardanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فردا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۸۸۰۹۹۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بیماری روانشناختی و فشار خون از عوامل چاقی هستند
هانیه شهرابی فراهانی٬ روانشناس بالینی با اشاره به شرم ناشی از اضافه وزن در زندگی گفت: هر چند که اضافه وزن به خودی خود، مشکلات سلامتی زیادی به همراه دارد؛ اما مسائل روانشناختی ناشی از چاقی و اضافه وزن بیشترین آسیب را به زندگی اجتماعی یک نفر وارد میکنند. افرادی که اضافه وزن دارند، به خصوص کسانی که از کودکی دچار این مشکل شده اند، به جز بیماریهای جسمی مثل دیابت و فشار خون بالا، متاسفانه در معرض مشکلات روانشناختی مثل مشکلات عزت نفس، احساس نقص و شرم، احساس بی کفایتی و بی ارزشی هم قرار می گیرند.
او در پاسخ به این سؤال که چرا با وجود همه آسیبهایی که اضافه وزن برای افراد دارد، خیلیها در کاهش وزن موفق نیستند، بیان کرد: بررسیهای زیادی نشان میدهند افرادی که دچار اضافه وزن هستند، به شکل متفاوتی فکر میکنند و وقتی مدل ذهنی و روش فکر کردن این افراد تغییر میکند، میتوانند به شکل باثباتی وزنشان را کم کنند.
شهرابی افزود: این افراد معمولاً از دوران کودکی یا اوایل نوجوانی خودشان را خیلی چاق تصور میکرده اند و تصویری که از خودشان دارند تقریبا تناسبی با واقعیت ندارد. خیلی از افرادی که دچار اضافه وزن هستند، از خوردن به عنوان روش اصلی تنظیم هیجان استفاده میکنند. مثلاً وقتی مضطرب هستند بیشتر غذا می خورند یا وقتی خسته هستند سعی می کنند با غذا خوردن خستگی را از تن به در کنند.
او گفت: خیلیها، شبها بیشتر سراغ خوردن میروند. تفاوت خوردنِ هیجانی با خوردن از سر گرسنگی این است که در خوردن هیجانی موضوع برطرف شدن میلِ گرسنگی نیست. خیلی وقتها حتی فرد از غذا خوردن لذت نمیبرد؛ بلکه صرفا غذا یا خوراکی می خورد تا هیجانش را تنظیم کند. انگار غم، خشم و اضطرابش با خوردن برطرف میشود. نه تنها خوردن کمکی به تنظیم هیجان نمیکند، بلکه باعث میشود فرد احساس گناه زیادی نسبت به رفتارش و خشم زیادی از خودش که پرخوری کرده تجربه کند.
شهرابی اظهار کرد: از بین تمام هیجان ها، شرم هم به دفعات بیشتر و هم با شدت بیشتری در افراد مبتلا به چاقی تجربه میشود. فردی که با چاقی دست و پنجه نرم میکند ناخواسته بیشتر اتفاقات بد و خنثی در زندگی را به چاقی ربط میدهد.
باشگاه خبرنگاران جوان علمی پزشکی کلينيک